در برابر بعضی ها نمیتونم خود واقعیمو حفظ کنم!! شایدم این خود واقعیمه که اینجور وقتا بیشتر خودشو نشون میده! فقط اینو میدونم که مهمان باید مهمان باقی بمونه و احترامش دست خودش باشه :/
به مامانم میگه چاییت حاضره؟ مامانم میپرسه نه میخوای برات درست کنم؟! میگه نه چندساعت دیگه برام آماده کن!!!!
کتاب بیشعوریو دادم بخونه :)
البته فکر نکنم کارساز باشه آخه هنوز دو ساعت نشده صفحه های آخرشه :/ چیزیم فهمیده به نظرتون؟!! حداقلش اینه وسط درس خوندنم هی حرف نمیزنه هی صداشو رو سرش نمیندازه و تو یه قدمیه من پشت سرم نمی ایسته و با موبایلش حرف نمیزنه!!
نهههه بیشتر بیشعور شدهههه!! گوشیشو داده دستم میگه بگو خوابه ://// اونوقت من یه دروغ مسخره بگم تا چند روز عذاب وجدان دارم :/ میگم جوابشو ندی بهتراز اینه که دروغ بگی غش غش میخنده :/
یه جوری من و مامانم از وقتی اومده پوکرفیسیم که انگار پوکرفیس زاده شدیم :/
میگه آهنگ مذهبی بذار ://// خداااایااااا به یکی بگو بیاد منو بخوره :(((
نمیبینه دارم درس میخونم به نظرتون ؟!!!
درباره این سایت